سایت رسمی

گزینه‌‌های زبان

رضا شاه مصمم بود  که تمدن غربی را به ایران بیاورد و کشور را وارد قرن بیستم کند چون بیشترین بیان پویای موفقیت و قدرت را در غرب میدید. برای انجام این کار، و برای اینکه ما را موفق و قدرتمند کند، نمیتوانست زنها را که نیمی از جمعیت کوچک ایران را تشکیل میدادند، جا بگذارد و آنها را بدون فعالیت و پوشیده نگه بدارد. او تصمیم گرفت چادر را که پوشش سنتی‌ بود منسوخ کند. این هم یک نمونه دیگری از خصوصیات ضد و نقیس پدرم بود. با وجود اینکه من هیچوقت احساس نکردم که می‌خواست کنترل محض خود را در منزل از روی ما بردارد،  با این حال تصمیم تاریخی را گرفت که ملکه، خواهرم شمس،  و من را  بدون حجاب در ملأ عام حاضر کند. برای رضا شاه، مانند هر مرد ایرانی دیگر، هر آنچه مربوط به همسر وخانواده اش  میشد یک مسئله خصوصی بود. میتوانستید از او در مورد درآمد یا قیمت منزلش سئوال کنید ولی‌ سوال در مورد همسر یا دخترانش مجاز نبود. پدرم در منزل مردی بود که متعلق به یک قرن پیشتر بود) به یاد دارم که دستور داد لباسم را “بلافاصله”  عوض کنم چون سر میز ناهار با لباس بدون آستین حاضر شده بودم .(ولی‌ او به عنوان پادشاه آمادگی‌ داشت که احساسات شخصی‌ قوی خود را برای منافع پیشرفت مملکت به کنار بگذارد.

زمانی‌ که این تصمیم را گرفت، نزد ما آمد و گفت: “این مشکلترین عملی‌ است که مجبور به انجام آن شده‌ام ، ولی‌ باید از شما بخواهم که الگویی برای بقیه زنان ایرانی بشوید.” مادرم ، خواهرم شمس، و من باید در مراسمی که در دانشکده جدید تربیت معلم برگذار میشد بدون حجاب شرکت میکردیم.   مردم در سال ۱۳۱۳ بود که برای اولین بار چهره ملکه و دخترانش را میدیدند.

بعد از این مراسم بود که تمام زنها الزام  به برداشتن حجاب خود داشتند ، و انهأیی که از این کار انصراف میکردند مجبور به آن میشدند .  پدرم میدانست که میتواند برای زنها مدرسه بسازد و موقعیت های کاری هم ایجاد کند، ولی‌ همچنین میدانست که این تدابیر بدون هل دادن زنها به خارج از محیط منزوی آنها بیفایده خواهد بود. زنها، چه با میل و علاقه خود یا با زور، میبایست وارد مسیر اصلی‌ جامعه میشدند.

پس از اینکه ما در ملأ عام حاضر شدیم، پدرم دستور داد تا عکسهای ما در روزنامه ها به چاپ برسند. وقتی‌ یک ملا به طور علنی شاه  را محکوم کرد که اجازه داده است خانواده اش چهره های خود را نشان بدهند،  یکی‌ از ارتشبدهای پدرم جواب او را با عمل علنی مشابهی داد: عمامه )که نشانه سمت مذهبی‌ او بود(او را از سرش کشید و سپس ریش او را تراشید.  پدرم همیشه عمیقا مذهبی‌ بود، ولی‌ متوجه شده بود که بسیاری از عادات و سننی که به وضعیت پس رفته ایران اعاده داده بودند ، یادگارهای رسوم اجتمأعی بودند و بنیاد مذهب اسلام نبودند.

 

بیشتر در این بخش: « والاحضرت اشرف پهلوی